پایگاه اینترنتی آخرین بت شکن

محمدرضا محمدزاده دو شنبه 21 بهمن 1392 11:35 ::

وفات فاطمه کبری س دختر بزرگوار امام موسی الکاظم و خواهر گرامی امام رضا(ع) را به شما خوانندگان وبلاگ و حضرت ولی عصر ارواحناه فداه و ائمه معصوم تسلیت عرض می نمایم.

شيخ بزرگوار مفيد براى حضرت امام موسى بن جعفر(ع ) مجموعا سى و هفت فرزند پسر و دختر نام مى برد, كه يكى از آنان موسوم به فاطمه كبرى است .
فاطمه كبرى , براساس نوشته برخى ازمورخين , در شهر مدينه , به سال 183 هجرى متولد شد, در دامان ولايت و امامت تربيت يافت و در سال200 هجرى كه مامون الرشيد برادر وى امام رضا(ع ) را از مـدينه به مرو به حسب ظاهر براى منصوب نمودن به مقام ولايتعهدى خويش فراخواند,فاطمه معصومه (س ) هم چون تعدادى از علويان در سال 201 هجرى , به ديار ايران روى آورد, اما وقتى به ساوه رسيد, در آنجا بيمار شد, در پاسخ ‌او كه پرسيده بود: تا قم چقدر فاصله است ؟ آن فاصله را ده فرسنگ اعلام كردند, آنوقت آن بانو به همراهان خود دستور داد, او را به قم ببرند.

بـديـن ترتيب فاطمه معصومه (س ) را به سوى قم حركت دادند, وقتى آل سعد و بزرگان شهر از داسـتـان حـركـت فاطمه به سوى قم با خبر شدند, ازوى استقبال با شكوهى به عمل آوردند, آن حـضـرت بـه خـانه موسى بن خزرج بن سعد اشعرى وارد شد, مدت هفده روز در آن خانه اقامت گـزيـد وبر اثر بيمارى , (در حالى كه حدود هيجده بهار عمر را پشت سر گذاشته , وهنوز ازدواج هم نكرده بود) چشم از جهان فروبست , و جسد مقدس اورا در مقبره بابلان جاييكه هم اكنون حرم و زيارتگاه اوست , به آغوش خاك سپردند.

بـارى , فاطمه معصومه (س ) يكهزار ويكصد و دويست وچهارده سال قبل از اين , در قم , شهرى كه هـم اكـنون بيش از نهصد وهشتاد هزار جمعيت دارد, و بيش از بيست هزار عالم و دانشجوى علوم اسـلامـى , در بيش از چهل مدرسه علوم دينى , به تحصيل و تدريس اشتغال دارند, به خاك سپرده شد.

واكـنـون ايـن شـهر كه , در زبان امام موسى بن جعفر(ع ): عش آل محمد(ص ) يعنى خانه و پايگاه آل مـحـمد(ص ) و پيروان آنان معرفى شده , وخواستگاه انقلاب اسلامى از سال 1342هـ ـ ش بوده است , مركز تحقيق و نشر معارف اسلامى , و زيارتگاه عمومى فاطمه معصومه (س ) از داخل وخارج از كشور مى باشد.

در بـاره زيارت فاطمه معصومه (س ) و پاداش معنوى آن هم , امام رضا(ع ) فرموده است : من زارها عارفا بحقها, فله الجنة .
هركس , بانو فاطمه معصومه (س ) را با دانايى و معرفت به حق او زيارت كند, لايق و سزاوار بهشت مى گردد.

احاديث فاطمه (ع ). همانطور كه در بالا اشاره شد, فاطمه كبرى , دختر دانشمند امام موسى بن جعفر(ع ) احاديثى هم از آبـا و اجـداد پـاك خـود روايـت كرده , عالمان ودانشمندانى هم احاديث او را به عنوان احاديث صحيح و معتبر شناخته اند, كه چند مورد آن را بطور فشرده خاطرنشان مى سازيم :.
1ـ امام حافظ شمس الدين محمدبن محمد جزرى شافعى متوفاى 813 هجرى , از محمدبن بكربن احـمـد قـصـرى , روايـت كـرده , وى نيز از فاطمه دختر على بن موسى الرضا, از فاطمه و زينب و ام كـلـثـوم (س ) دخـتـران مـوسـى بـن جعفر(ع ) كه آنان گفته اند: فاطمه دختر جعفربن محمد صادق (ع )گفت : فاطمه دختر محمدبن على (ع ) گفت : فاطمه دختر على بن الحسين (ع ) روايت نـمـود, كـه فـاطـمه و سكينه دخترهاى حسين بن على (ع ), ازامكلثوم , دختر فاطمه (س ) فرزند رسـول خدا(ص ) فرمود: آيا سخن رسول خدا(ص ) را در روز غدير خم فراموش كرده ايد, كه اعلام داشـت : من كن ت مولاه , فعلى مولاه ؟ و نيز خطاب به على (ع ) فرمود: انت منى بمنزلة هارون من موسى عليهما السلام .
2ـ حـديث ديگرى را تعدادى از راويان , از فاطمه و زينب و ام كلثوم (س ) دخترهاى امام موسى بن جـعـفـر(ع ) بـا هـمان سلسله مراتبى كه در بالا آورده شد, از حضرت فاطمه زهرا(س ) و او از پدر بـزرگـوار خـود پـيـغـمبر(ص ) روايت كرده , كه آن حضرت فرمود: در روز قيامت همگان به نام مادرهاى خود خوانده مى شوند, جز شيعيان على بن ابيطالب (ع ). 3ـ حـديـث ديگرى را فاطمه (س ) دختر موسى بن جعفر(ع ) از عمربن على بن الحسين (ع ) با چند واسـطـه از صـفـيـه دخـتـر عبدالمطلب روايت كرده كه :وقتى حسين بن على (ع ) بدنيا آمد, من عهده دار نگهدارى او بودم , رسول خدا(ص ) فرمود: عمه جان ! فرزندم را به من بده .
گفتم : اى رسول خدا! هنوز او را نظيف و تميز نكرده ام , آن حضرت فرمود: ياعمة !.
انت تنظفيه ؟.
ان اللّه تبارك وتعالى قد نظفه وطهره .
عمه جان ! تو مى خواهى او را تميز گردانى ؟ خداوند متعال او را تميز و پاكيزه گردانيده است .
بـه هـر حال , فاطمه كبرى (س ) دختر امام موسى بن جعفر(ع ) و معروف به حضرت معصومه (س ) راوى حـديـث از پدر خويش و ساير بانوان و راويان معتبر حديث بوده , مقام علمى و معنوى بلندى داشـتـه , در بـاره زيـارت و پـاداش زيـارت آن بـزرگـوار هـم , عالمانى مانند: شيخ مفيد, علامه محمدباقرمجلسى , و جعفربن محمدبن قولويه , زيارت ماثورى را كه از جانب امام رضا(ع ) رسيده , هـمراه با دستورهاى آن آورده اند كه با پوزش از خوانندگان ارجمند, در اين مجال , زمينه توضيح بيشتر از اين نمى باشد, بلكه به كتابهاى دعا بايد مراجعه نمود.

 

 معجزه اى از اهل بيت (ع ) در قم

سيد جليل و فاضل نبيل جناب آقاى سيد حسن برقعى واعظ، ساكن قم چنين مرقوم داشته اند:
آقاى قاسم عبدالحسينى پليس موزه آستانه مقدسه حضرت معصومه سلام اللّه عليها و در حال حاضر يعنى سنه 1348 به خدمت مشغول است و منزل شخصى او در خيابان تهران ، كوچه آقابقال براى اين جانب حكايت كرد كه در زمانى كه متفقين محمولات خود را از راه جنوب به شوروى مى بردند و در ايران بودند من در راه آهن خدمت مى كردم . در اثر تصادف با كاميون سنگ كشى يك پاى من زير چرخ كاميون رفت و مرا به بيمارستان فاطمى شهرستان قم بردند و زير نظر دكتر مدرسى كه اكنون زنده است و دكتر سيفى معالجه مى نمودم ، پايم ورم كرده بود به اندازه يك متكا بزرگ شده بود و مدت پنجاه شبانه روز از شدت درد حتى يك لحظه خواب به چشمم نرفت و دائما از شدت درد ناله و فرياد مى كردم ، امكان نداشت كسى دست به پايم بگذارد؛ زيرا آنچنان درد مى گرفت كه بى اختيار مى شدم و تمام اطاق و سالن را صداى فريادم فرا مى گرفت و در خلال اين مدت به حضرت زهرا و حضرت زينب و حضرت معصومه متوسل بودم و مادرم بسيارى از اوقات در حرم حضرت معصومه مى رفت و توسل پيدا مى كرد و يك بچه كه در حدود سيزده الى چهارده سال داشت و پدرش كارگرى بود در تهران در اثر اصابت گلوله اى مثل من روى تختخواب پهلوى من در طرف راست بسترى بود و فاصله او با من در حدود يك متر بود و در اثر جراحات و فرو رفتن گلوله ، زخم تبديل به خوره و جذام شده بود و دكترها از او ماءيوس بودند و چند روز در حال احتضار بود و گاهى صداى خيلى ضعيفى از او شنيده مى شد و هر وقت پرستارها مى آمدند مى پرسيدند تمام نكرده است ؟ و هر لحظه انتظار مرگ او را داشتند.
شب پنجاهم بود مقدارى مواد سمّى براى خودكشى تهيه كردم و زير متكاى خود گذاشتم و تصميم گرفتم كه اگر امشب بهبود نيافتم خودكشى كنم ؛ چون طاقتم تمام شده بود.
مادرم براى ديدن من آمد به او گفتم اگر امشب شفاى مرا از حضرت معصومه گرفتى فبها و الا صبح جنازه مرا روى تختخواب خواهى ديد و اين جمله را جدى گفتم ، تصميم قطعى بود. مادرم غروب به طرف حرم مطهر رفت همان شب مختصرى چشمانم را خواب گرفت ، در عالم رؤ يا ديدم سه زن مجلله از درب باغ (نه درب سالن ) وارد اطاق من كه همان بچه هم پهلوى من روى تخت خوابيده بود آمدند، يكى از زنها پيدا بود شخصيت او بيشتر است و چنين فهميدم اولى حضرت زهرا و دومى حضرت زينب و سومى حضرت معصومه سلام اللّه عليهم اجمعين هستند، حضرت زهرا جلو، حضرت زينب پشت سر و حضرت معصومه رديف سوم مى آمدند مستقيم به طرف تخت همان بچه آمدند و هر سه پهلوى هم جلو تخت ايستادند، حضرت زهرا عليهاالسّلام به آن بچه فرمودند بلند شو.
گفت نمى توانم . فرمودند بلند شو، گفت نمى توانم فرمودند تو خوب شدى ، در عالم خواب ديدم بچه بلند شد و نشست من انتظار داشتم به من هم توجهى بفرمايند ولى برخلاف انتظار حتى به سوى تخت من توجهى نفرمودند، در اين اثناء از خواب پريدم و با خود فكر كردم معلوم مى شود آن بانوان مجلله به من عنايتى نداشتند.
دست كردم زير متكا و سمّى كه تهيه كرده بودم بردارم و بخورم ، با خود فكر كردم ممكن است چون در اطاق ما قدم نهاده اند از بركت قدوم آنها من هم شفا يافته ام ، دستم را روى پايم نهادم ديدم درد نمى كند، آهسته پايم را حركت دادم ديدم حركت مى كند، فهميدم من هم مورد توجه قرار گرفته ام ، صبح شد پرستارها آمدند و گفتند بچه در چه حال است به اين خيال كه مرده است ، گفتم بچه خوب شد، گفتند چه مى گويى ؟! گفتم حتما خوب شده ، بچه خواب بود، گفتم بيدارش نكنيد تا اينكه بيدار شد، دكترها آمدند هيچ اثرى از زخم در پايش نبود، گويا ابدا زخمى نداشته اما هنوز از جريان كار من خبر ندارند.
پرستار آمد باند و پنبه را طبق معمول از روى پاى من بردارد و تجديد پانسمان كند چون ورم پايم تمام شده بود، فاصله اى بين پنبه ها و پايم بود گويا اصلاً زخمى و جراحتى نداشته .
مادرم از حرم آمد چشمانش از زيادى گريه ورم كرده بود، پرسيد حالت چطور است ؟ نخواستم به او بگويم شفا يافتم ؛ زيرا از فرح زياد ممكن بود سكته كند، گفتم بهتر هستم برو عصايى بياور برويم منزل . با عصا (البته مصنوعى بود) به طرف منزل رفتم و بعدا جريان را نقل كردم .
و اما در بيمارستان پس از شفا يافتن من وبچه ، غوغايى از جمعيت و پرستارها و دكترها بود، زبان از شرح آن عاجز است ، صداى گريه و صلوات ، تمام فضاى اطاق و سالن را پر كرده بود.


  نتيجه توسّل به حضرت معصومه (ع )

توسل به ائمه اطهار(ع ) و اولياء خدا، داراى نتائج فراوان است كه در اينجا به ذكر دو نمونه از نتيجه توسّل به حضرت معصومه (ع ) مى پردازيم :
1- شخصى بنام ((ميرزا اسداللّه )) از خدّام آستان مقدس حضرت معصومه (ع ) بود، وى در قسمت پا دچار درد ((شقاقلوس )) (يك نوع بيمارى كه موجب بى حسى و فلجى پا مى شود) شد، پزشكان وقت ،از معالجه آن عاجز شده و او را جواب كردند، و به اتفاق ، راءى دادند كه بايد پاى او قطع شود.
او يك روز قبل از موعد قطع پا، تصميم گرفت شب را در كنار مرقد شريف حضرت معصومه (ع ) بسر برده و متوسّل گردد.
آن شب فرا رسيد، آخرهاى شب كه درهاى حرم را مى بندند، شخصى بنام مبارك او را حمل كرده و به حرم برد، او خود را به پاى ضريح رساند و مخلصانه با سوز و گداز خاصّى متوسّل به حضرت معصومه (ع ) شد و از آنحضرت خواست كه از خدا بخواهد تا او شفا يابد.
نزديك صبح ، هنوز هوا روشن نشده بود، پشت درآمد و فرياد زد در را باز كنيد، من شفا يافتم .
در را باز كردند، ديدند ميرزا اسداللّه بسيار خوشحال است وشفا يافته و جريان شفاى خود را چنين شرح داد: ((در حرم پس از راز ونياز خوابم برد، در عالم خواب ديدم بانوى بزرگوارى نزدم آمد و پس از احوالپرسى ، گوشه اى از مقنعه خود را چندين بار به پاى من ماليد و فرمود: تو شفا يافتى )). گفتم : شما كيستيد؟ فرمود: ((آيا مرا نمى شناسى بااين كه از خدّام حرم من هستى ؟،من فاطمه دختر موسى بن جعفر(ع ) مى باشم )).
2- تيز نقل شده : در زمان مرجعيت آيت اللّه العظمى شيخ عبدالكريم حائرى (حدود 50 سال قبل ) شخصى كه بسيارى از مردم قم او را ديده بودند قسمت پائين بدنش ، فلج شده بود، براى درمان خود به هر جا رفته بود نتيجه نگرفته بود، تا اين كه در قم به حرم حضرت معصومه (ع ) رفته و متوسل گرديد، در يكى از شبهاى ماه رمضان صداى نقارخانه (كه در آن زمان در جوار حرم حضرت معصومه وجود داشت ) بلند شد، علت پرسيدند،اعلام شد كه حضرت معصومه (ع ) فلان شخص را كه از ناحيه پا فلج شده بود، شفا داده به گونه اى كه او اصلا احساس درد پا نمى كند.
 
منبع : پایگاه اینترنتی آخرین بت شکن



مطالب تصادفی



313
تعداد بازدید:<-PostHit->

قلم
تعداد بازدید:<-PostHit->

انتظار در دیگر ادیان
تعداد بازدید:<-PostHit->

ایرانیان
تعداد بازدید:<-PostHit->

مطالب مرتبط



<-PostTitle->
تعداد بازدید:<-PostHit->

مطالب پر بازدید



قلب خون مهدی (عج)
تعداد بازدید:14193


سریال ضد اسلامی عمر فاروق
تعداد بازدید:6206


سرداب سامرا
تعداد بازدید:4725


خونین جگر
تعداد بازدید:4710


مدل گوشی شما چیست؟
تعداد بازدید:4310
صلوان یادت نره!!!!

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها: تسلیت,